بعد از سقوط هواپیما وبعد از آن که تکه پاره های تنم را جمع کردند و پس از آن در گور ریختند هفته ها داشتم اون زیر مثل پازل تکه هایم را کنار هم می چیدم .حالا که همه چیز را درست سرجایش گذاشتم می بیتم انگشت شصت پای چپم با یکی دیگر از مسافران آن هواپیما اشتباه شده ....خیلی کلافه ام ...نمی دونم باید با کی قضیه را مطرح کنم.
اوه امیدوارم حل شه.راستی منم کشته هفتم تازه تولدمم هفتمه
ReplyDeleteبادستهای پینه بسته از رنج روزگار, شعرهای بی وزن و سنگین تر از سکوت را بر کجا می نویسید ای نسلهای سوخته
ReplyDeleteسلام
شعرهم می تونم بگم ولی وبلاگم سینمایی است و خوشحال میشم اگر مایل به تبادل لینک باشید
hollywoodland.persianblog.ir
اون ریاد مهم نیست.ببین واسه باقی اجرا چه اتفاقی افتاده..
ReplyDeleteسلام ... اتفاق ناگوار بود و سوالتان هم خیلی سخت است .
ReplyDelete--------------------------------------------------
این دو نفر به چه چیزی دارند نگاه می کنند ؟
نباید ذهنتان به جای بدی منحرف شود
قضیه خیلی جدی است
ممکن است شما نیز در چنین شرایطی قرار بگیرید
شما می توانید به این صحنه بخندید ولی ما شما را بجای خندیدن به اندیشیدن دعوت می کنیم ... با " این دو نفر " به روزم
دو کاریکاتور از:شاهین کلانتری
ReplyDeletehttp://www.kalantarcartoon.blogfa.com
از امانتی که پیشته خوب مراقبت کن یه روز باید به صاحبش پس بدی
ReplyDeleteخوب بود. کاش یکم بیشتر گسترش اش می دادی.
ReplyDelete1-نیکول کیدمن بازیگر بزرگیه
ReplyDelete2-وصله ناجور یک وقت بهش نچسبونی
3-سلام
مرسی از بازیدت از وبلاگم
4-تبادل لینک کنیم؟
hollywoodland.persianblog.ir
مطالبت جالبه
ReplyDeleteمن هم آپم
شرایط مناسب برای بروز نفاق راحتمابخوان
قشنگه ولی مثل اون داستان کوتاهت یه کم چندش داره توش.موفق باشی
ReplyDelete